شیطون و بلا
دیشب همه اش چهاردست و پا میرفتی و شیطنت میکردی من توی آشپزخانه مشغول آشپزی بودم
یه دفعه متوجه شدم از سطل برنج ٰپیمانه برنج رو درآوری و کلی برنج ریختی روی سرت حالا بابات رو صدا کردم و بهش گفتم بیا دخملت رو ببین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی