ساریناسارینا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

سارینا اسمان کوچک خانه ام

عروسي دختر عمه محدثه

٢٣ و 24 ام شهريور عروسي دختر عمه ات بو د و ما هم با ماشين خودمون رفتيم سخت بود اما خوش گذشت ميام برات مطلب ميزارم اما همين مطلب رو فعلا يادگار داشته باش   حتی در بن بست هم راه آسمان باز است .                  دکترشریعتی ...
26 شهريور 1390

دوباره فکر کن

 نگذار کسي يک اولويت در زندگي تو بشه، وقتي تو فقط يک انتخاب در زندگي اوني... يک رابطه بهترين حالتش وقتيه دو طرف در تعادل باشن. هيچوقت شخصيت خودت رو براي کسي تشريح نکن، چون کسي که تو رو دوست داشته باشه بهش نيازي نداره، و کسي که ازت بدش بياد باور نمي کنه. وقتي دائم ميگي گرفتارم، هيچ وقت آزاد نميشي. وقتي دائم ميگي وقت ندارم، بعد هيچوقت زمان پيدا نمي کني. وقتي دائم ميگي فردا انجامش ميدي، اونوقت فرداي تو هيچ وقت نمياد. وقتي صبحا از خواب بيدار ميشيم، ما دوتا انتخاب داريم. برگرديم بخوابيم و رويا ببينيم، يا بيدار شيم و روياهامون رو دنبال کنيم. انتخاب با شماست... ما کسايي که به فکرمون هستن رو به گريه مي اندازيم. ما گريه مي کنيم براي کسايي که به ...
22 شهريور 1390

من کم کم داره يادم مي ره

يکی بود يکی نبود. يه روزی روزگاری يه خانواده ی سه نفری بودن. يه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از يه مدتی خدا يه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما ميده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت . پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما مامان و باباش می‌ترسيدن که پسرشون حسودی کنه و يه بلايی سر داداش کوچولوش بياره. اصرارهای پسرکوچولوی قصه اونقدر زياد شد که پدر و مادرش تصميم گرفتن اينکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن. پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت : داداش کوچولو! تو تازه از پيش خدا اومدی …… به من می گی قيافه ی خدا چه شکليه ؟ آخه من کم کم داره ...
22 مرداد 1390

دندان پنجم

سلام عزيز گلم چندروزيه كه مامان دنباله كارهاي ارشد(فوق ليسانس ) به همين خاط نتونست بيام و مطلب بزارم عزيزم   خانمي 17/5/90 دندون پنجمت هم دراومد     دوستت دارم
19 مرداد 1390

ماه رمضان

استشمام عطر خوشبوی رمضان از پنجره ملکوتی شعبان گوارای وجود پاکتان. **خبر آوردند که پیامبر، همه انسانها را به یک مهمانی بزرگ دعوت نموده است تا در پایان آن به مهمانان نمونه جایزه دهد. ** آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام. از طرف بهترین دوست تو: خدا (سوره بقره آیه 152) “حلول رمضان مبارک” **شهر الرمضان الذی انزل فیه القرآن (ماه مبارک رمضان دوری از گناه، ما انس با قرآن، ماه ضیافت الله بر شما و خانواده محترمتان گرامی باد. “طاعت و عبادت شما قبول درگاه حق” **کاش که همسایه ما می شدی، مایه آرامش ما می شدی- هر که به دیدار تو نایل شود،یک شبه حلال مسائل شود. “یا مهدی ادرکنی&r...
12 مرداد 1390

انتظار ظهور

جمعه كه از راه رسید دلم براش پركشید گفتم: آهای خداجون كی می یاد این آقامون؟ مادر گفت: ای دخترم بیا از گل بهترم بیا به باغ نماز بكن تو راز و نیاز تا كه شود او خشنود ظهور كند خیلی زود ...
25 تير 1390

زمان تولد حضرت مهدي (عج)

دیده های حکیمه خاتون در روز تولد امام زمان (عج) مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می کنند: حکیمه خاتون می گوید: یک روز به منزل امام حسن عسکری رفته بودم و تا هنگام غروب آفتاب خدمت حضرت بودم، چون خواستم برگردم ایشان به من فرمودند: عمه جان! امشب نزد من بمان در این شب فرزندی متولد می شود که خداوند زمین را به وسیله او با علم و دانش و ایمان و هدایت زنده می کند، پس از آنکه مردم با رواج کفر و گمراهی مرده باشند. عرض کردم: از چه کسی؟ من که در نرجس آثار حمل نمی بینم. حضرت فرمودند: خداوند حمل او را چون حمل مادر موسی محفی قرار داده است. حضرت حکیمه می گوید: آن شب در منزل حضرت ماندم افطار کردم و هنگام استراحت نزدیک حضرت نرجس خوابیدم و چیوسته مر...
23 تير 1390

زبل كنجكاو كوچولوي ...

دخملي تو چقدر بلا و ناناز شدي يادگرفتي وقتي من توي آشپزخونه هستم مياي كف زمين مي‌خوابي و دستات را تا اونجايي كه مي رسه مي‌كني زير كابينت ببيني چيزي پيدا ميشه يانه خيلي بلايي تازه به خاطر جثه بسيار ريزت از پشت مبلها مي ري مي ري تا يه جايي گير كني و صدات درمياد تا بيايم ونجاتت بديم       چند وقته پيش بابايي ميموني و مهد نميارمت ولي بابايي ميگه با اينكه تمام اسباب بازيهاش رو ميريزم جلوش تا بازي كنه ترجيح ميده با اوراق امتحاني دانشجوها بازي كنه نماز خوندنت هم كه عاشقشم  تا من يا بابا رو مي‌بيني سر نماز بدو بدو مياي و مهر رو برميداري و اول يك كم ميخوري بعد هم به حالت سجده سرت رو روي پاها...
23 تير 1390